دلیل بی علاقه گی و تنفر برخی والدین از فرزندشانعشق و علاقه والدین موجبات رفاه و رشد کودکان را فراهم می آورد و اگر به هر روش با نبودن این عشق و علاقه، رشد روانی کودک آسیب ببیند، باعث مشکلاتی در روان کودک و یا زمینه سازی یک عمر ناسازگاری و درد می شود.محبت به فرزند فواید بیشماری دارد که پیش از این کامل در موردش صحبت کردیم و دانستید، عشق والدین که مانند لبخند یا نگاهی دوستانه، همدلی و شوخ طبعی را منتقل می کند و محبت فیزیکی که در دوران نوزادی و کودکی بین مادر و فرزند وجود دارد از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا محیط لازم برای یادگیری، نحوه تنظیم احساسات و ایجاد همدلی در کودک را فراهم می کند.با تمام این صحبت ها نمونه های بی شماری از والدین وجود دارند که نسبت به فرزندانشان رفتار خوبی ندارند، در حالی که معتقدند آنها را دوست دارند و حتی تنفر خود از فرزندشان را بر زبان می آورند، ولی چرا؟ قطعا تنفر از فرزند در این والدین دلیلی دارد که دانستنش مهم خواهد بود، به همین دلیل در این بخش از رویش به دلایل بی علاقگی والدین نسبت به فرزندانشان می پردازیم. این دسته والدین :تصویر منفی از خود دارنداگر والدین خودشان را دوست نداشته باشند یا تصور منفی از خود و بدنشان داشته باشند و این شرم و تفکر منفی را گسترش دهند، نمی توانند عشق و لطافت را به کودکانشان منتقل کنند. به طور کلی، افرادی که واقعاً خودشان را دوست ندارند، در عشق ورزیدن واقعی به دیگران، به ویژه فرزندانشان ناتوان هستند در حقیقت، آنها بیشتر احساسات منفی خود را به دیگران منتقل می کنند. مشکلات زناشویی دارندمتأسفانه مسائل زناشویی مانعی در رشد کودک است، زیرا والدین نمی توانند به طور مناسب نیازهای آنها را تامین کنند. والدینی که درگیر اختلافات زناشویی هستند، انرژی کافی ندارند تا روی نیازهای فرزندان خود متمرکز شوند. هنگامی که والدین قادر به دوست داشتن یکدیگر نباشند، ایجاد یک محیط پایدار، امن یا پرورش دهنده برای فرزندانشان دشوار تر است و این مانع از توجه و تمجید بچه ها می شود که در آموزش، تعاملات اجتماعی و رشد عزت نفس آنها تاثیر می گذارد.نابالغ و رشد نکرده هستندوالدینی که رشد نکرده یا نابالغ هستند فرزندان خود را به عنوان یک بار وابستگی ناخواسته و ترسناک می دانند و به نظر آنها تحمل مسئولیت و مراقبت گسترده ای که کودک در حال رشد به آن احتیاج دارد دشوار است.به سختی عشق را می پذیرنداگر والدین در سالهای رشد آسیب ببینند، در پذیرش عشق و صمیمیت با فرزندان دچار مشکل می شوند. والدین به دلیل درد عاطفی که دارند ناخودآگاه از فرزندشان فاصله می گیرند.آسیب های حل نشده دارندوالدینی که آسیب های حل نشده در زندگی دارند، تمایل به رفتار نامناسب با فرزندان خود پیدا می کنند، خصوصاً وقتی فرزندانشان به دوره هایی از زندگی نزدیک می شوند که برای والدین آسیب زا باشد.آنها ممکن است با رد شدن یا جبران بیش از حد واکنش نشان دهند. هیچ یک از واکنشها برای کودک مناسب یا سازنده نیست. به عنوان مثال، والدینی که تحمل یادآوری غم و اندوه کودکی خود را ندارند، ممکن است هنگام گریه فرزند اورا مجازات کنند. والدین دیگری ممکن است درد فرزندان خود را درست برعکس با آرامش و محافظت بیش از حد آنها، سرکوب کنند. هرچه شخص از خود محافظت بیشتری داشته باشد، در دفاع از کودک بیشتر عمل می کند و قادر به درک صحیح کودک نیست.اضطراب مرگ پیدا می کنندبرای برخی افراد بچه دار شدن به آنها یادآوری می کند که زمان می گذرد و این باعث افزایش اضطراب مرگ آنها شده و می تواند تنش و حتی خشم در والدین ایجاد کندکه موجب آسیب مستقیم یا غیرمستقیم کودک می شود.کودک را یک پروژه می بینندوالدینی که تمایل دارند از فرزندان خود به عنوان پروژه جاودانگی استفاده کنند، این امر تأثیر مخربی بر کودکانشان می گذارد زیرا برای رسیدن به این هدف، کودکان باید نگرش و انتخاب والدین خود را تکرار کنند و اگر آنها متفاوت باشند، اقدامات مستقل آنها به غلط به عنوان سرکشی تلقی می شود. والدین سعی می کنند شباهت را به فرزندان خود تحمیل کنند زیرا اگر فرزندان با آنها متفاوت باشند نمی توانند با آنها زندگی کنند.ویژگی های بدی که کودکان دارندبه دلیل سبک های نامناسب فرزندپروری، بسیاری از کودکان ویژگی هایی پیدا می کنند که قابل تحمل نیست. آنها ممکن است بی نظم، سرکش، نافرمان باشند و حتی اگر آنها عامل اصلی این رفتارها باشند، برای والدین سخت است کودکی که این صفات را از خود نشان می دهد دوست داشته باشند.
چرا از بچه ام متنفرم و دوستش ندارم؟
دلیل بی علاقه گی و تنفر برخی والدین از فرزندشانعشق و علاقه والدین موجبات رفاه و رشد کودکان را فراهم می آورد و اگر به هر روش با نبودن این عشق و علاقه، رشد روانی کودک آسیب ببیند، باعث مشکلاتی در روان کودک و یا زمینه سازی یک عمر ناسازگاری و درد می شود.محبت به […]
- 622 بازدید
- بدون دیدگاه