وضعیت ازدواج در کشور اصلا خوب نیست و بالا رفتن سن ازدواج و موج تجرد قطعی و مساله ناباروری ناشی از آن اگر علاج نشود، پرداختن به مساله بحران سالمندی کشور و جمعیت یک شوخی مدیریتی است. بنابر این درباره مساله ازدواج و پایداری آن و تحقق خانواده در پی آن ( و نه فقط تشکیل خانواده) باید به نحو جهادی و مدیریت بحران وارد شد. در این زمینه یکی از مهم ترین گام ها خارج شدن از وضع شعاری و پیمانکاری در انجام عملیات های واقعی و نه تشریفاتی است. در این خصوص باید توجه داشت:
۱- با انکار موانع اقتصادی و یا تصویب قوانین و وعده های غیر واقعی تنها کسانی به سمت یک ازدواج لغزنده و غیر واقع بینانه خواهند رفت که هیچ چیزی درباره فلیفه تشکیل خانواده نمی دانند. بنابر این همانگونه که جو ازدواج های دانشجویی در زمانی به مشکلات خانواده های دانشجویی و بعضا شکست آن تجربه منجر شد، نمی توان با ندیدن واقعیات به رفع بحران کمکی کرد.
۲- بخش مهمی از معضلات ازدواج که تبدیل به ناهنجاری های اجتماعی به ویژه در جوامع شهری شده، ناشی از اعوجاجات و انحرافات شناختی درباره مساله ازدواج است. برخی نظرسنجی ها نشان می دهد بخش قابل توجهی از جوانان و میانسالانی که ازدواج نمی کنند حتی در صورت حل برخی معضلات اقتصادی حاضر به ازدواج نیستند.در این زمینه بیلبورد درمانی و تکرار مکررات به ویژه از سوی چهره های تکراری در یک سری مناسبت های مشخص پاسخگو نیست. جامعه و نسل جدید معناهای متنوعی از زندگی را درک کرده/ می کند که معنای ازدواج و خانواده هم باید در همان نظام معنایی بازیابی و بازآفرینی شود.
۳- خارج از سرنوشت دسته جمعی همه ما در موضوع جمعیت که ناشی از بی توجهی حکمرانی به مساله ازدواج و بالا رفتن طلاق و تک فرزندی و سایر سیاست های غلط فرهنگی بوده و هست؛ بزرگترین متضرر فضای از بین رفتن شانس ازدواج و یا اراده برای آن، جامعه بانوان هستند. تجربه به ویژه در سایر کشورها( به ویژه اروپا) نشان داده است که بر خلاف تظاهری که در جوامع پسا مدرن درباره حقوق زن می شود، ایجاد فضای بی مسئولیتی و خوشگواری تنوع ارتباط برای جنس زن و مرد که روز به روز ازدواج را امری بی دلیل تر و کسل کننده تر می نمایاند، زنان که بر خلاف مردان از لطافت روح، دلبستگی ها و نیازهای عاطفی و ارتباطی با ثبات تر مانند مادری و همسری بهره می برند، را در فضای میانسالی دچار بحران های بیشتری می کند. در این زمینه وظیفه نهادهای سیاستگذار و مجری برای برنامه ریزی در احوال دخنران بسیار ضروری است.
۴- یکی از مهمترین ابعاد تحقق یافته بحران ازدواج، مقوله تنهایی است. تنهایی که در سنین میانسالی و بزرگسالی و سالمندی با تمام مسائل مختلفش می تواند زمینه ساز بحران فقدان دستاورد، ورود به روابط نامتعارف برای جبران زندگی نزیسته و انتقام از جنس مخالف بخاطر اعتقاد به مورد سوء استفاده شدن شود، می تواند نسل بعد را نیز به جهت برخی ابعاد، دچار بحران مضاعف در حوزه ازدواج کند.
به نظر می رسد به موازت بحث ازدواج که اصرار به برخی روش های سنتی برای توسعه آن، شاید انرژی مضاعفی را از فعالان این عرصه گرفته ، نیم نگاهی به افرادی که به عقیده خودشان یا جامعه شانس یا قصد ازدواج ندارند، بتواند جلوی چند برابر شدن بحران در این سوی ماجرا بگیرد. بنابراین بررسی مسائل تنهایی وازدواج در یک قاب بسیار ضروری است.