دکتر محمد صادق دهنادی
به اول بهمن نزدیک می شویم و در اولین سال بی کرونا، دانش آموزان کمتر از ۴۰ روز به مدرسه رفته اند. مسائلی چون آلودگی هوا، تغییرات اقلیمی و سردی مثال زدنی در کنار مباحث غیر فراگیری مثل بیماری های واگیردار و درگیری های اجتماعی از مسائلی است که حدود نیمی از ساعات آموزشی را به مجازستان برده است. کرونا به ما یاد داد که می توانیم در خانه مان درس بخوانیم و آب از آب هم تکان نخورد و به همین دلیل هزینه های تعطیل کردن کلاس های درس دیگر آنقدرها هم سنگین نیست. با این حال آیا این نوع درس خواندن عاقبت و خروجی مناسبی دارد یا خیر؟
اگر دو سال منهای مدرسه کرونا را فراموش کنیم. در سال های قبل نیز همین اتفاقات، زمستان سختی را برای آموزش کشور رقم می زد و همیشه با شروع مدارس، معلمان با فشار بسیار، در حال عبور کردن از فصول کتاب ها و یا حذف کردن محتوای آنها از امتحان بودند تا به رغم تعطیلات و بی نظمی های تحمیلی و خارج از برنامه بتوانند بالاخره برنامه آموزشی را به جایی برسانند.
واقعیت این است که به جز روش های به روز نشده آموزشی، تکنیک های زجر آور ارزیابی و سنجش و کنکور آدم کش یکی از مهمترین محورهای اصلاحات آموزشی همین تطبیق زمان آموزش با ویژگی های اقلیمی و متنوع کشورو ساماندهی تعطیلی مدارس است.
گرچه معمولا به دلیل مواهب تعطیلی طولانی مدارس در بخشی از بهار و کل تابستان، همواره از دل آموزش و پرورش به چنین اصلاحاتی روی خوش نشان داده نمی شود اما واقعیت این است که منطق زمان سال تحصیلی موجود سالهاست که با شرایط کنونی کشور تناسبی ندارد.
مهمترین دلیل آنکه تا ۴ دهه پیش، بیش از ۷۰ درصد ایرانیان در روستاها زندگی می کردند و دانش آموزان بخش مهمی از نیروی کاری بودند که در تابستان برای خانواده ارزش اقتصادی داشتند. تعطیلات بهار و تابستان تا حدی کمک می کرد که دانش آموز کمک حال خانواده و بخش کشاورزی باشد؛ حال آنکه امروز همین نسبت برای جمعیت شهری وجود دارد( ۷۰ درصد شهری و ۳۰ درصد روستایی) و مکانیزه شدن کشاورزی اکثریت نقش های انسانی در کار را از بین برده تا عملا اکثریت قریب به اتفاق دانش آموزان در ۴ ماه بیکاری خرداد تا مهر، جز هزینه برای خانواده و سردرگمی برای خودش هیچ فرآورده ای نداشته باشند و هوای پاک و توده های کم فشار گرم بهار و تابستان که مناسبت ترین زمان ها برای رفت و آمد در خیابان، باز بودن پنجره اماکن عمومی و حضور در جامعه( با برنامه های اردویی است) وقت های بیکاری بچه ها به جای مدرسه عملا در ورزشگاه ها و فرهنگسراها و موسسات کنکور و سایر نهادهای شبه آموزشی طی می شود.
از سوی دیگر، کنکوری که برای ارزیابی نیاز به روزها و بلکه ماه ها، فعالیت داشت امروز به یک شبانه روز قابل انجام و نتیجه گیری است و واقعا نیازی به طی این همه ماه برای اعلام نتیجه ندارد و به سادگی می توان در یک زمان مشخص مراکز شهری و روستایی را برای ورود به دانشگاه هماهنگ نمود.
بر اساس همه این مقدمات، می توان زمان سال تحصیلی را بر اساس اقلیم یا بر حسب حضور دانش آموز در مناطق شهرهای بزرگ و صنعتی یا زندگی در شهرهای کوچک و روستا ( کشاورزی محور) تفکیک کرد.
بهترین زمان برای تقویم آموزشی شهرهای بزرگ و غیر کشاورزی ( و حتی همه کشور) از آغاز شهریور تا پایان آبان ماه و برگزاری امتحانات (نیمه تعطیلی) از ابتدای آذر ماه است و پس از یک ماه و نیم تعطیلی از ۱۵ بهمن تا تا آخر خرداد و برگزاری امتحانت در ماه تیر ( نیمه نعطیلی) است.
به راحتی می توان تمام تشریفات کنکور تابستانی را در ماه مرداد و کنکور زمستانی را در ماه دی مورد برنامه ریزی قرار داد تا اگر بخش هایی از کشور همچنان در برنامه منسوخ سه ثلثه ( مهر تا اردیبهشت) فعالیت می کنند، هم بتوانند از آن استفاده کنند.
پخش تعطیلی سه ماهه تابستان در زمستان و تابستان نیز می تواند ابعاد مختلف گردشگری داشته باشد و از سوی دیگر، تاثیرات ترافیکی و آب و هوایی مناسبی در کشور ایجاد کند و با تعطیلی مدارس در اوج سرما و اوج گرما گام بزرگی در بخش مدیریت مصرف انرژی ( برق و گاز) برداشت شود و بحران های پیش رو بدون آسیب آموزشی رفع شود.
علاوه برآن ، تاثیر اقتصادی ذکر شده تا حدی به ایجاد فرصت برابر برای پذیرایی از میهمانان در فصول گرم و سرد سال برای کشور چهار فصل ما منجر خواهد شد و تا حدی حق جنوب زیبای کشور را برای داشتن فرصت گردشگری در زمستان ادا خواهد گردید.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی و حتی خود دولت محترم می توانند با انجام این کار، یک تحول زیست محیطی مناسب، برای کشور ایجاد کرده و حداقل ۶۰ روز مناسب تر را به تقویم آموزشی و بهره وری علمی کشور بیفزایند و چرخ اقتصادی کشور را بهتر از گذشته و به دور از آلودگی و کمبود انرژی به گردش دربیاورند.