غلامحسین کرباسچی این سازمان را کشف کرد و با آن دولت و مجلس را فتح کرد (و برخی میگویند ماجرای تاسیس سازمان و انتزاع آن از شهرداری تهران مربوط به همین وقایع است)مجموعه شهردارکان شورای اول شهر نتوانستند آن را با جنگ خیابانی هم شده به دست بیاورند و تصمیم گرفتند نابودش کنند ؛ بد باختند.
محمود احمدی نژاد علیرغم اختلافات ظاهری که با اصلاح طلبان داشت؛ راه کرباسچی را طی کرد و او هم توانست از سکوی فرهنگسرا و امواج اجتماعیاش به جایی که میخواست برسد.دکتر قالیباف سعی کرد آن را انکار کند و با دهها ساختار موازی، آن را از اهمیت بندازد، اما باز هم نتیجه نگرفت و باز نه مردم فرهنگسرا را رها کردند و نه با چند ده برابر بودجه و ساختمان های شیک در یک رقابت ناعادلانه سرای محله شد فرهنگسرا و نتیجه هم مشخص بود از قبل… فرهنگسرا در محاصره مالی و اقتصادی از نفس افتاد و شهر از نفس افتاد.
در سالهای بعد هم که به مدت ۴ سال همه چیز بلاتکلیف بود و شهر با عنایات غیبی اداره شد که حالا نمیخواهم درباره اش چیزی بگویم.
درصد مشارکت مردم تهران در همه آن سالها یک تناسب مستقیم با فعالیت فرهنگسراها داشت. اما اپیدمی اجتماعی #کرونا و #پساکرونا که فراتر از جریان بهداشتی آن هنوز ادامه دارد؛ اجازه نداده که بدانیم فرهنگسرا در ادامه راه احیا خواهد شد یا لجبازیهای سیاسی همچنان میخواهد این کلید پنهان را در شهر به حاشیه براند یا میخواهد از آن به نفع جریان سازی واقعی (مشابه دهه هفتاد) دوباره موج آفرین و مشارکتجو بازآفرینی کند؟
قطعا جامعهی کنونی با جوانان و خانوادههای دهه هفتاد قابل مقایسه نیست اما مثل تمام تجربیات بینالمللی اگر مدیران کنونی #شهرداری_تهران بتوانند همانطوری که با دست گذاشتن روی احیا و تکمیل #مترو شهر را امیدوار کردند با تجمیع و تمرکز در مدیریت فرهنگی اجتماعی شهر به نفع گنجینه متخصصانی که از رهاورد حدود سی سال در این سازمان هستند و با تجدید ساختار آن در پارادیم سازمان_پلتفرمی راههای #شبکه_سازی_اجتماعی و استارتاپی را طی کرده و فرهنگسرا را به عنوان شتابدهنده برنامههای فرهنگی و هنری به موتور محرکه حس تعلق ، مشارکت و بازاریابی اجتماعی ریبرند کنند ؛ میتوان به آینده این قلب تپنده پایتخت امیدوار بود.